۱۳۹۱ فروردین ۲۷, یکشنبه

7 ماه زندگی مخفی و آن روزهای تلخ و درد و استیصال و تویی که تیکه ای از روحت را در همان روزهای استیصال و در آن سرزمینی جا گذاشته ای که هر گز از آن کوچ نکرده ای بلکه با خود بر دوش کشیده ای ...
در زندگی هیچ چیزی را به تلخی استیصال نیافته ام؛ استیصالی که منجر به کنده شدن و رفتن می شود، کندن از همه جا و همه کس، از هر آن چه که تعلق خاطر داری و سهم توست از زندگی. واقعا سهم توست؟ بود و حال دیگر از سر استیصال آن سهم ات را نیز به ارزانی گذاشتی و رفتی و دور شدی ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر