۱۳۹۱ خرداد ۱۳, شنبه

احمدی نژاد و بازجوی من در زندان

می گویند زنان هنگام زایمان، ناخودآگاه به زبان مادری خود، از فرط درد فریاد می کشند حتی اگر از همان کودکی دیگر به آن زبان صحبت نکرده باشند. این مساله نشانگر آن است که هر فردی در هنگام درد کشیدن و عصبانیت به اصل خود باز میگردد.
در مناظره میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد نیز همین اتفاق افتاد و رئیس دولت نهم ناخودآگاه و از فرط عصبانیت به یکباره به اصل خود بازگشت و ذات و درون خود را به نمایش گذاشت. وقتی که عکس خانم رهنورد را مقابل میرحسین موسوی گرفت و با آن لحن زننده پرسید:”آقاي موسوي بگم !؟ شما اين خانم را مي شناسيد !؟ فکر مي کنم بشناسيد….موضوع این خانم را بگم؟ و …” حالم خیلی بد شد. نه به خاطر اینکه آن سخنان چندش آور از زبان رئیس جمهور مملکت من خارج می شد که انتظاری بیش از این، از احمدی نژاد و تفکر او نیست. بلکه از آن جهت که مرا برد دقیقا به اتاق بازجویی در آن بازداشتگاه مخوف که رئیس قوه قضائیه هم از وجود چنین بازداشتگاهی اطلاع نداشت!

زنیکه هرزه بگم؟ این دست خط رو می شناسی؟ فکر می کنم بشناسی متعلق به … هست. بیا بخون و عین همین رو بنویس. فاحشه این عکس ها رو می شناسی؟ حتما می شناسی تو خونه تو گرفته شدن. میخوای بگم اینجا چیکار می کردین؟ بگم با …. و ….”

 اون دست خط متعلق به یکی از دوستان و همکارانم بود که همزمان و در شرایطی مشابه من قرار داشت و آن عکس ها، عکس های خانوادگی و بدون حجاب من و خانواده ام و برخی عکس های روزنامه ای، یعنی عکس هایی که با همکاران روزنامه دسته جمعی گرفته بودیم. اینجا نمیخواهم به آن دوران و مسائل مربوط بدان بپردازم. بلکه رفتار رئیس جمهور کشور من، هیچ فرقی با بازجوی من در زندان نداشت و این به شدت حس ناامنی را در وجود من برانگیخت از رئیس جمهوری که موقع عصبانیت ذات و اصل خود را چنین بروز داد و از ذات و درون خطرناک او و از بازجویی که ۴ سال است نقش رئیس جمهور مملکتم را بر عهده دارد.
 احمدی نژاد به خوبی نشان داد که چقدر با تفکر حسین شریعتمداری سنخیت دارد و کاش کسی از گذشته نزدیک و دور احمدی نژاد و شریعتمداری و پروژه های مشترک این دو بنویسد ....

پی نوشت: سه سال پیش نوشته بودم این را؛ شب مناظره میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد. وبلاگم بعد از همین نوشته هک شد و تبدیل به خانه عفافش کردند و اکنون نیز شعر  و شاعرانگی ... به یاد آن شب ها  وروزها می گذارم همین جا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر